سعید نعمت الله نویسنده جوان و خوش فکر سینما و تلویزیون کشورمان که در این سالها با متنهای زیبا و به جرات میتوان گفت منحصر به فرد خود خالق سریالهای خاطره انگیزی چون (رستگاران،زیر هشت،خون بها،جراحت،شیدایی، دیوار،مادرانه،مدینه،میکاییل،پشت بام تهران،زیر پای مادر،عقیق، برادرجان، خواب زده و.....) بود.وی در اکثر آثارش دنبال حق و حق طلبی و ناحقی بود و این خط داستانی را دنبال کرد و در این راه همواره با متنهای بعضا مغرضانه منتقدین همراه شد ولی هربار محکمتر و مصمم تر از قبل با فیلمنامهای قوی تر و گیرا تر به کار خود ادامه داد ولی قصد من از نوشتن این مطلب بررسی کارنامه هنری پربار این نویسنده خوش فکر بود.آثاری که هرچند هرکدام شان با اقبال بسیار خوب مخاطبان همراه بود ولی خب حتما شامل نکات مثبت و منفی زیادی هم بوده.در ابتدا میپردازیم به نکات مثبت آثار وی:
خلق شخصیتهایی با اسامیخاص:
آقاخان،چاووش، حنیف، خلیل کبابی، کریم بوستان، بدری،افلاطون،بلبل، مدینه،غیاث،آهی، خجسته و.... اسامیشخصیتهایی هستند که در آثار نعمت الله خلق شدند و این را میتوان از نکات جالب و خاص آثار وی دانست. شخصیتهایی که حتی با نا مانوس بودن شان در جامعه، بواسطه خلق خوب و محکم این نویسنده خوش فکر هرکدام شان براحتی در ذهنهای مخاطبان ماندگار شده است.
روایت ساده:
در غالب آثاری که نعمت الله نگارنده آنها بوده در اوایل قصه، توسط بازیگری که ایفاگر همان نقش هست کاراکتر در کمال سادگی به مخاطب معرفی میشود. نعمت الله با این نوآوری خود به نویسندگان دیگر ثابت کرد همیشه هم لازم نیست برای کشاندن مخاطب پای یک اثر اون را گمراه و سرگردان کرد و با یک روایت درست و ساده هم میشود مخاطب را تشنهی یک اثر کرد.
قهرمانهای نعمت الله:
شخصیتهای اصلی و اصطلاحا قهرمانهای داستانهای نعمت الله هم کاملا از بقیه آثار سینما و تلویزیون کشورمان متفاوت هستند. شخصیتهایی که نعمت الله خالق آنها بوده همشون یک ویژگی بارز دارند آن هم "لوتی مسلک" بودن آنهاست.شخصیتهایی که تک تک شان آدمهایی تک رو هستند و بسیار محکم از نظر بقیه شخصیتهای سریال هستند و غالبا از احترام ویژهای هم در آثار وی برخوردار هستند.
پردازش در عین شلوغی (جزیرههای از هم جدا):
مهم نیست قصههای نعمت الله به لحاظ شخصیتها و تعداد بازیگران اسم و رسم دار چقدر شلوغ و خانوادههای آن پر جمعیت باشند؛با این حال شخصیتهای داستانهایش هرکدوم دنیا و جزیره خاص خودش را دارد و جالبتر اینکه نعمت الله عادت ندارد هیچکدام از این شخصیتها و جزایر مربوط به آن شخصیت را گنگ و نیمه تمام رها کند و با قلم جادویی خود به همه کاراکترهای آثارش به یک نگاه مساوی میپردازد.
نقش سیاه در آثار نعمت الله بی معنی ست:
در تمامیآثار دنیا همواره با شروع اثر، مخاطب بدنبال قهرمان و ضد قهرمان اثر میگردد تا تکلیفش مشخص شود و بداند با چه شخصیتهایی در طول اثر مواجه خواهد شد ولی باز هم سعید نعمت الله با ذهنی بسیار خلاق و حتی میشود گفت زیرکانه در هیچ یک از آثارش از حضور شخصیتی کاملا سیاه اجتناب کرده است و فقط برای بد بودن شخصیت خاکستری داستانش دلیلی ساخته و پرداخته کرده است.شخصیتهایی که حتی با وجود بد بودن شان در اکثر دقایق آثار نعمت الله، باز بهشان حق میدهیم و با تک تک شان همزاد پنداری میکنیم.بعنوان مثال، نقش آتنه در سریال زیرپای مادر؛ تا وقتی که در سریال نبود همه از بدیهایش میگفتند ولی با حضورش در سریال در اکثر دقایق بازی، مخاطب فهمید که نباید از آتنه پشیمان هم بدش بیاید و نقش کاملا به یک نقش خاکستری تبدیل شد یا سریال برادرجان و نقش چاووش.همه میدانیم کسی که پول یکی را بخورد و حتی بعد از برملا شدنش گناهش را کتمان میکند حتما فردی سیاه و گناهکار است ولی نعمت الله همین فرد را هم با دلایل نجات خواهر و برادرش از بدبختی و سرپا نگه داشتن خانواده اش از یتیمیبه فردی خاکستر تبدیل کرد که تاحدودی مخاطب به چاووش هم برای خوردن مال کس دیگر هم حق میدهد.خلق اینگونه شخصیت ممکن نیست جز با فکری خلاق و قلمیجادویی.
مونولوگهای تک نفره و جذاب:
نکتهای دیگر از شاخصههای فیلمنامههای نعمت الله این است که در همه آثار وی گاها در هر قسمت برای یکی از شخصیتهایش که همه شان هم از بزرگان سینما و تلویزیون و تئاتر کشورمان هستند نظیر (آتیلا پسیانی، امیرجعفری، مهدی سلطانی سروستانی، کامبیز دیرباز،بهزاد فراهانی، پریوش نظریه، مجید واشقانی و.....) خلق میکند، یک مونولوگ و تک گویی برای شخصیتهایش هست که بسیار هم هنرمندانه ساخته و پرداخته میکند و از نظر بنده، سعید نعمت الله بهترین نویسنده در تک گویی سینما و تلویزیون کشورمان است که تک تک جملاتی که از دهان بازیگر خارج میشود به دل مخاطب مینشیند.
و حالا کمیهم این نویسنده جوان و مبتکر را نقد کنیم؛ نه مثل منتقدینی که با غرض ورزی شاید به این قلم و فکر نعمت الله حسودی میکنند بلکه نقدی منصفانه و عادلانه:
پایان بندی:
در تعداد زیادی از آثار نعمت الله از جمله ( مادرانه، زیرپای مادر، برادرجان و تا حدودی میکاییل)، وی در پایان کار و در اصطلاح عامیانه قسمت آخر آثارش در ساختن پایانی خوش و یا حتی منطقی با مشکل مواجه است.اگر قرار است کاری در پایان با لحظات آرام و خوش تمام شود لازمه آن حداقل یک پیشینه هست تا مخاطب آن پایان را باور کند ولی در آثاری که از نعمت الله اسم بردم به یکباره و در قسمت آخر گاهی فقط در دقایقی از قسمت آخر شاهد آرام شدن جو سریال به یکباره و بصورت غیرمنطقی هستیم که این پایان، برای مخاطب خیلی دلنشین و باورپذیر نیست.
بها دادن بیش از حد به یک شخصیت:
همانطور که در مطلب بالا اشاره شد در اکثر آثار نعمت الله همیشه با یک شخصیت مواجه هستیم که مورد اعتماد و احترام سایر شخصیتهای آثارش قرار دارد ولی نکته منفی که در آثار نعمت الله مشهود است بها دادن منفی به یک سری از شخصیتهای دیگر داستانش هست که در جاهایی از اثر، برای مخاطب رنگ غلو و بزرگنمایی به خود میگیرد.زیاد از حد خواستن یک فرزند، یک همسر، یک رفیق، یک برادر و.... در داستانهای نعمت الله گاهی بیش از حد تو ذوق مخاطب میزند.بطور مثال از یک جاهایی مخاطب بخاطر علاقه ویژه خلیل کبابی به پسرش اشکان که تماما در طول سریال با احترام او را اشکانی صدا میکند و مدام همه چیز را فدای پسرش میکند برای مخاطب این عشق و علاقه پدر و پسری با همه توضیحات و پیشینه در دل داستان، خسته کننده و مصنوعی بنظر میآید، یا علاقهای که حنیف در سریال برادرجان به برادر خواندهی خود چاووش دارد و از هیچ خلاف و گناهی در راه علاقه خود به برادرش فروگذار نمیکند از یک جاهایی مخاطب را عصبی و دل زده از سریال میکند و میشود اینگونه شخصیتها را با کم کردن این چاشنیهای شان در نگاه مخاطب شیرین تر و باورپذیر تر جلوه داد.
دیالوگهای شلوغ:
شاید با خودتان بگویید اینکه کاری دیالوگ هم زیاد داشته باشد نشانه ضعف است؟ در بعضی از آثار نه نشانه ضعف نیست، ولی در آثار سعید نعمت الله که همواره آثار پر بازیگری ست در بعضی آثار و بعضی از سکانسها؛ دیالوگهای پرشمار شخصیت که بعضا میان حرفهای یکدیگر هم گفته میشود از جذابیت جملات کم میکند و باز هم به جرات میتوانم بگویم این نوع از صحنه آرایی و دیالوگ گوییهای مداوم و پشت هم فقط در آثار نعمت الله قابل مشاهده است و اگر مقداری از دیالوگ نویسی ثانیهای و پشت هم برای شخصیتهایش کم کند خیلی به فهم دیالوگهایش برای مخاطب هم کمک میکند.
و در پایان، تمام این مطالب گفته شد تا به این نتیجه برسم که سعید نعمت الله نویسندهای ست که خیلی از عمر نویسندگی اش در سینما و تلویزیون ایران نمیگذرد ولی در این مدت تقریبا کوتاه با قلم خود خالق لحظات خوب و فراموش نشدنی برای مخاطبان بود و در این راه سنگهای زیادی هم به سمتش پرتاب شد.امیدوارم روزی نشود که سرمایههای هنری خود را یکی پس از دیگری از دست بدهیم و برای سعید نعمت الله عزیز هم در ادامه راهش چه در عرصه نویسندگی و چه در عرصه کارگردانی که به تازگی شروعش کرده آرزوی موفقیت میکنم.
سامان کیمیایی
1399/2/15
به حرمت رفاقت دعا کنید برام